تاریخچه
شهر گرگان
بر اساس تحقیقات بعمل آمده در سال ۱۳۱۰، شهر گرگان دارای تمدن ۶۰۰۰ ساله است. بطور کلی ناحیه دشت گرگان و پیرامون آن در گذشته دور، ضمیمه خراسان بوده است و در کتیبههای داریوش بنام ((پرنو)) از آن یاد شده است. گویند اسکندر پس از پیروزی بر داریوش سوم این ناحیه را متصرف شد و پس از اسکندر منطقه بدست سلوکیان افتاد. در عهد ساسانی هجوم مکرر مهاجمان موجب ساختن دیواری که آنرا سد اسکندر نامیدند، شد و هم اکنون ترکمنان آن را قزلآلان یا سدارسلان مینامند.
استراباد یکی از شهرهای مهم سرزمین گرگان و گویا کرسی هخامنشیان بوده است و اعتبار و رونق آن پس از قتل عام و ویرانی مغول و تیمور کم شده است. در زمان حمله اعراب به ایران تنها بخشی که توانست مدت زیادی در مقابل اعراب مقاومت کند، گرگان بود تا اینکه سال ۱۱۵ تا ۱۲۵ هجری اعراب موفق به فتح طبرستان و گرگان شده و شهر گرگان را ویران کردند. این شهر در سالهای آخر دوران صفویه چندین بار مورد هجوم و غارت طوایف مختلف واقع شد و قسمتی از آن تخریب شد. جهت جلوگیری از حمله ازبکان قلعهای بنام مبارکآباد ساخته شد که بعدها بنام آققلعه و سپس به پهلویدژ و مجددا به آققلعه موسوم شد. طایفه قاجار که در سال ۱۰۱۰ توسط شاه عباس به خراسان و گرگان کوچ داده شده بودند، در سال ۱۱۴۰ اطراف قلعه مبارکآباد را ترک کرده و به شهر فعلی گرگان آمدند و از آن تاریخ به بعد شهر فعلی گرگان توسعه یافت (سال۱۳۱۰) و شهر از رشد قابل توجهی برخوردار شد که آنرا میتوان نتیجه امنیت منطقه و تمرکزگرایی در این دوره دانست.
از سال ۱۳۲۰ به بعد عده بیشتری از شهرستانهای ایران به این سرزمین آمدند که اغلب از شرق ایران مانند کاشمریها، طرودیها، سیستانیهاو سبزواریها بودند. در دهههای اخیر رشد شهر بیشتر به دلایل عام گسترش شهرنشینی در ایران و مشخصاً در گرگان بدلیل رونق کشاورزی و محصولات صنعتی در دشت و ارائه خدمات و صنایع وابسته به کشاورزی در آن نیز احداث راههای مناسب کشوری و منطقهای صورت گرفته است. این گسترش به حدی بوده است که شهر گرگان در حال حاضر از نظر جمعیتی اولین شهر بزرگ استان گلستان محسوب میشود.
در کتاب ((حدود العالم)) استراباد را چنین توصیف کردهاند: ((استرآباد شهری است بنا حیت، دیلمان بر دامن کوه نهاده و با نعمت و خرم و آبهای روان و هوای درست و ایشان به دو زبان سخن میگویند به لوترا استرآبادی و دیگر پارسی گرگانی.))
تاریخچه
بافت قدیم گرگان
آنچه را که بافت قدیم گرگان مینامیم بازمانده بخشی از یک شهر و عناصر آن و فضاهای شهری همچون مساجد، آبانبارها، قناتها، معابر و واحدهای مسکونی یک یا چند طبقه و … میباشد که در نتیجه گسترش استرآباد قدیم به وجود آمده است. میدانیم که گرگان قدیم در مجاورت شهر گنبدکاووس فعلی واقع بود بر اثر آسیبهای فراوان همچون قتل عام و زلزله ویرانگریهای مهاجمین که بزرگترین آن حمله مغول در قرن هفتم بود رو به ویرانی نهاد. عمده ساکنین آن به استرآباد مهاجرت نمودند و موجب آبادی آن شدند.
بدین شکل بود که استرآباد جایگاه تاریخی وکهن گرگان را تصاحب نمود و رو به ترقی نهاد. شواهد مدون تاریخی حکایت از آن دارد که این شهر در اوایل دوران صفویه مورد هجوم طوایفی قرار گرفت که این تهاجمات موجب شد برج، بارو و خندقی بر پیرامون آن ساخته شود. پس از آن در زمان نادرشاه این حصار و خندق تجدید شد و آخرین مرمت آن در زمان آقا محمد خان قاجار صورت گرفت.
روی کار آمدن سلسله قاجاریه در منطقهای که خواستگاه آنان بود باعث اهمیت یافتن دوباره گرگان گردید و این باعث شد تا شهر گسترش بیشتری یابد. ساخت مجموعه کاخها و عمارات قاجاریه در قسمت علیای شهر گرگان گامی در جهت توسعه آن بود. تخریب باروی شهر در سال ۱۳۱۵ صورت پذیرفت و یکسال پس از آن استرآباد رسما نام گرگان را به عاریت گرفت.
با از بین رفتن برج و باروی نادری در سال ۱۳۱۵، گسترش روند مهاجرت از روستا به شهر، گسترش حاشیهنشینی، توسعه شهر و ساخت خیابانها که از ۱۳۱۱ آغاز شده بود چهره منسجم و اصیل خود را از دست داد و هر چه زمان گذشت، نفوذ نوگرایی که از اواخر دوران قاجاریه آغاز شده بود بیشتر و در دوره پهلوی تسریع شد.
بدین صورت بود که شبکههای شطرنجی و از پیش طراحی شده، جای معابر بافت قدیم را گرفت و بدنه و پیکره استوار و با هویت بافت ارزشمند گرگان را پاره پاره نمود. معابری که تدریجاً و بر اساس نیازهای واقعی مردم و منطبق بر اقلیم و توپوگرافی منطقه شکل گرفته بود تدریجاً خود را به سیستمی از پیش طراحی شده داد که طراحان آن نوگراهایی بودند که بدون مطالعه بافتهای قدیم و نیازهای مردم ساکن آن دست به تخریب آن زدند.
بافت قدیم گرگان از سه محله اصلی تشکیل میشد که هر کدام از این محلات، محلات کوچکتری را در خود جای داده بودند. سه محله اصلی بافت قدیم گرگان عبارت بودند از میدان، نعلبندان و سبزهمشهد. ارتباط این محلات از طریق شبکه معابری صورت میگرفت که به خوبی پاسخگوی نیازهای ارتباطی مردم بود. نامگذاری این محلات بخاطر تجمع افراد یک صنف و یا بخاطر همجواری با عناصر و فضاهای خاص صورت گرفته است.
محله اصلی میدان:
در غرب و کنار دروازه مازندران قرار داشته است و شامل محلات فرعیتر: دربنو، میرکریم، دوشنبهای و دوچنار میباشد
( محله دوچنار در حال حاضر وجود ندارد). در محله میدان یکی دیگر از بازارهای اصلی شهر وجود داشته است که با احداث خیابانهای جدید بخشی از آن از بین رفته و بخش دیگری از آن به صورت بازارچهای فعال به کار خود ادامه میدهد.
محله نعلبندان:
در شرق شهر و کنار دروازه خراسان قرار داشت شامل محلات فرعیتر: میخچهگران، پاسرو، باغشاه و شیرکش میباشد قدمت دو محله باغشاه و شیرکش به اواخر دوره قاجار میرسد. بازار اصلی و مسجد جامع شهر در این محله قرار داشته و دارد.
محله اصلی سبزهمشهد:
در شمال و کنار دروازه گرگان قدیم قرار داشت و شامل محلات فرعیتر: سرچشمه، سرپیر، چهارشنبهای و دباغان میباشد. این محله به دلیل وجود مظهر قنات در محدوده آن، تامین کننده آب ساکنین شهر بوده است. عناصر مشخصی که در مرکز و محدوده این محله قرار دارند شامل: امامزادهنور، مصلی و چند تکیه میباشد.
هر کدام از محلات نامبرده بالا علاوه بر بازار و بازارچه دارای مسجد یا تکیه، حمام، مدرسه و آبانبار اختصاصی نیز بوده اند که کم و بیش تا امروز شکل خود را حفظ کردهاند و بنظر میرسد که محله میدان قدیمیتر و مربوط به زمانهای اولیه شکلگیری شهر باشد که بعد دو محله شمال و شمال شرق در کنار آن بوجود آمدهاند، که باعث شده شهر بطرف شمال و شمال شرقی رشد کند ولی از طرف غرب به خاطر وجود خندق و بارو و از طرف جنوب بعلت وجود کوهها و جنگلها رشد کمتری داشته است.
این شبکه معابر به صورت خودجوش و درونزا بوده و بر اساس نیازهای واقعی ساکنین آن شکل گرفته بود و عموماً از مراکز محلات همچون دروازهها، مسجد جامع و یا کاروانسرا آغاز میشد و به تدریج وارد فضاهای فرعیتر و خصوصیتر میشد.
استرآباد دروازهها و کاروانسراهای متعددی داشت که این دروازهها (محل تقاطع راههای مختلف بودند) میتوانند علل و شیوه رشد شهر را نشان دهند، پنج دروازه در عبارت بودند از:
۱- دروازه شرقی یا دروازه بسطام: که در جنوب شرقی شهر واقع شده است که قلعه آقا محمد خانی در نزدیکی این دروازه بوده است.که از آن به طرف بسطام و خراسان میرفتند.
۲- دروازه فوجرد یا سبزهمشهد: در شرق شهر واقع شده بود که از آن جا به مشهد یا خراسان میرفتند که مردهشور خانه فعلی امامزاده عبدا.. میباشد و به طرف گرگان قدیم میرفته است.
۳- دروازه جنوبی بنام چهلدختران: در قسمت جنوبی شهر بوده و به طرف کوهستان میرفته که همان سرخواجه فعلی است.
۴- دروازه مازندران یا میدان: از آن جا به کناره دریا میرفتند و برج و قراولخانه داشت و هر شب احتیاطاً بسته میشد.
۵- دروازه دنکوان: در این دروازه پنجم رفت و آمدی صورت نمیگرفته است.
تردد توسط چهار دروازه صورت میگرفته و در حاشیه بیرونی باروها خندقی عمیق حفر شده بود که از خاک آن باروها را بنا نهاده بودند که این برج و بارو را به ۴ ه.ق نسبت میدهند.
این بافت شامل مجموعهای از ابنیه بود که به فراخور مکنت مالکین آنها، از وسعت و امکانات متفاوتی برخوردار بودهاند. این بناها از لحاظ اصول معماری به کار رفته در آنها، دارای مشابهتهایی میباشند و تنها نقطه تفاوت آنها تزیینات و وسعت آنها است که این امر به بضاعت مالی افراد مربوط میشود.
از مهمترین عوامل تاثیر گذار در این بناها میتوان اقلیم، مذهب، مصالح بومآورد موجود و در دسترس، خلق و خوی و روحیات مردم ساکن در آن را نام برد.
خانه تاریخی شفیعی ها
بوتیک هتل سرای خان
موقعیت جغرافیایی خانه شفیعی
این بنا در ضلع غربی مرکز محله سرچشمه در بافت قدیم واقع میباشد.محله سرچشمه از شرق به چهارشنبهای، از غرب به دوشنبهای ودربنو، از شمال به سبزهمشهد و از جنوب به نعلبندان وپاسرو مرتبط است.
تاریخچه خانه شفیعی:
یکی از باارزش ترین بناهای تاریخی بافت قدیم گرگان خانه شفیعی است که در محله سرچشمه و در بین محلات دربنو، دوشنبه ای، نعلبندان و آثار باارزشی چون امامزاده نور، حمام سرچشمه، خانه های شیرنگی، تقوی ، باقری، میرشهیدی، رضاقلی نژاد قرار دارد که در سمت شمال آن خانه میرشهیدی در جنوب آن خانه علوی، در شرق امامزاده نور و خانه رضاقلی نژاد قرار دارد.
خانه شفیعی با پلان مستطیل شکل و کشیدگی شرقی غربی متعلق به دوران قاجاریه است، و دارای دو حیاط مرتبط با هم که به شیوه حیاط مرکزی ساخته شده است می باشد. درب ورودی این بنا در سمت شرق قرار دارد و بوسیله دالانی به حیاط منتهی می گردد.
سازه اصلی بنا آجر و تا حدی چوب با اندود کاهگل و گچ می باشد که در بعضی قسمتها بر روی کرسی چینی آجری قرار گرفته است . سقف بنا شیروانی با پوشش سفال همگون با بافت تاریخی گرگان می باشد.
حیاط اول که بعد از عبور از دالان ورودی تقریبا به صورت مستطیل شکل است که در دوسمت شرق و غربش ساختمانهایی قرار گرفته است.
ساختمان شرقی از داخل حیاط سه طبقه و از بیرون دوطبقه دیده می شود و ساختمان غربی نیز یک طبقه است.
در طبقه اول این ساختمان چسبیده به دیوار دالان بر روی سکوی جلوی اتاق سرویس بهداشتی قرار دارد که احتمالا الحاقی است.
این طبقه بر روی کف کرسی ۲۰ سانتی متری قرار گرفته و شامل دو اتاق است که هر کدام دو در چوبی دولتی کمی عقب تر از جرز دارد.
در سمت چپ ضلع شرقی پله هایی قرار دارد که با یک چرخش ۱۸۰ درجه طبقه اول را به دوم می رساند.
این طبقه دارای تراسی چوبی با کف پوش آجری است که علاوه بر فراهم آوردن یک مسیر ارتباطی بین اتاقها دید خوبی به فضای بافت را ایجاد کرده است. طبقه دوم شامل یک اتاق که کف آن چوب فرش است و در دو طرف بنا درهای یک لتی قرار دارد که راه وارد شدن به این اتاق است. می توان از مساحت اتاق آنرا به عنوان اتاق کار نام برد.
پله های ورودی به طبقه سوم از دو طرف بنا و با یک چرخش ۹۰ درجه است که ما را به طبقه انتهایی می رساند با ورود به این طبقه وارد تراس می شویم که سر تا سر بنا قرار دارد و بر روی کف چوبی آن یک کف پوش آجری قرار دارد.
این طبقه دارای سه اتاق سه دری با درب های دولتی یک اندازه می باشد که فقط یکی از درب های اتاق های سمت چپ و راست یک لتی است.به نظر می رسد درهای یک لتی کاربرد تهویه هوا را در بنا داشته اند.
اتاقهای طبقه سوم از داخل به وسیله درها با هم ارتباط دارند. این اتاقها احتمالا اتاق خصوصی افراد خانواده بوده اند. در ضلع شرقی این اتاقها و هم تراز با ضلع غربی آن درهای دو لتی دارد که رو به کوچه باز می شود. اتاق انتهایی و در وسط ضلع شرقی آن یک شومینه قرار دارد، که برای همین کف پوش این طبقه آجر فرش است.در میانه حیاط اول و دوم اتاقهایی واقع شده که بر روی سکویی به ارتفاع ۱.۵ متر قرار دارد . راه دسترسی به آنها از طریق پله هایی که در دو سمت سکو قرار دارد امکان پذیر است . این بنا یک طبقه نمای غربی حیاط اول و نمای شرقی حیاط دوم را در بر می گیرد که راه ارتباطی این دو حیاط نیز از طریق دالانی است که در روبروی دالان ورودی و در زیر بنای میانی قرار دارد می باشد. در زیر سکوی نمای غربی حیاط اول بریدگیهایی به شکل طاقهای ضربی شکل که جوی آبی از آنها عبور می کند قرار دارد. بر روی این سکو سه اتاق واقع شده که اتاقهای دو طرف به وسیله دو در به سکو مرتبط می شوند و اتاق وسطی با یک در و دو پنجره در دو طرف آن به سکو راه دارد. این اتاقها نیز به وسیله درهایی در بین آنها با هم مرتبط هستند. در این ضلع در قسمت بالای هر در و پنجره طاق نماهای ضربی از جنس گچ کار شده است ، در و پنجره ها از چوب و شکل و فرم آنها با هم متفاوت است. پس از گذر از دالان زیر این بنا به حیاط دوم می رسیم که نمای شرقی آن همان ویژگی های نمای غربی حیاط اول را داراست با این تفاوت که در فضای بالای دالان ، آشپزخانه، به این نما اضافه شده است.
در نمای شمالی حیاط، مهتابی قرار دارد که دارای ۷ ستون می باشد و عرض سکوی آن حدود ۱.۳۰ متر و ارتفاع آن از زمین ۵۰ سانتی متر است . در گوشه سمت چپ آن یک سرویس بهداشتی است. از فضای ضلع جنوبی حیاط به عنوان مطبخ استفاده می شده است.در سمت راست ضلع جنوبی یک اتاق به عنوان تنورخانه و در سمت چپ ضلع جنوبی یک در قرار دارد که با پایین رفتن از پله به یک اتاق نسبتا بزرگ می رسیم، که احتمالا محل نگهداری مواد غذایی بوده است.
بالا سر این انباری یک اتاق است که از داخل اتاق های میانی به آن راه دارد و کف پوش آن چوب و دارای طاقچه های متعددی است. درضلع جنوبی درست زیر آشپزخانه یک سردابه نیز وجود دارد. قابل ذکر است که این سردابه دارای در بوده است.
در ضلع غربی این حیاط اتاقهایی به صورت ایوان است که در واقع تابستان نشین بوده اند. این بنا دو طبقه می باشد که طبقه اول آن بر روی سکوی به ارتفاع ۵۰ سانتی متر قرار دارد. و راه ارتباطی آن با طبقه بالا از دو طرف این بنا است. پله های سمت چپ ضلع غربی به دو قسمت تقسیم می شودکه یک طرف آن به طبقه دوم ایوان و یک طرف آن به طبقه دوم بالای آشپزخانه ختم می شود . در بالای آشپزخانه سه اتاق قرار دارد که دیوار جدا کننده بین آنها از چوب است. شایان ذکر است که در وسط حیاط دوم یک حوض مستطیل شکل قرار دارد.
تزیینات:
در بنای خانه شفیعی همچون دیگر بناهای به جای مانده از دوره قاجار توجه خاصی به تزیینات می شده است.
تزیینات در این چنین بناها موضوع فراموش شده ای نبوده است و آن شامل:
طاق و طاقنماهای جناغی، تزیینات آجری خفته راسته و …. در بالای در ورودی ستونهای آجری یا همان جرزهای دیوار شیرسرهای سه و دو طبقه، نرده های خراطی شده تراس ها، کف فرش آجری سکو و اتاقها ، ایوانها، آجرهای کناره جوی آب، حوض آب ، پنجره های گره چینی، در سردابه و …. البته از زیبایی های بصری دیگر میزان ارتفاع بناست . وجود سطوح شیبدار شیروانی ها، سفال و رنگ قرمز آن وجود تراسها، پوشش گیاهی، دسترسی به چشم انداز بافت از طریق تراس ها و …. همگی از زیبایی هایی دیگر بنا به شمار می آیند.
تزئینات بنا
در خانه شفیعی ستونهای اجری در میانه بدنه که با گچ سفید شده موجب تزئین بنا گردید هم چنین نردههای خراطی شده پنجرههایی دارای شیشههای رنگی و گرهچینی شده بالکنهای تماما با چوب که در ارتفاع زیاد از بدنه نمای بیرونی بنا نمایان میباشد شیرسرهای چوبی سه طبقه در زیر پوشش شیروانی خانه شفیعی، دربها و پنجرههای متعدد در نماهای خارجی و داخلی که با ریتم مناسبی تکرار شدهاندو حتی طاقنماهای داخل اتاقها که اب ابعاد و فاصلههای مناسب دربدنه دیوارها نمایان است را میتوان از تزئینات وابسته به معماری خانه شفیعی نام برد.
همچنین از عمده تزئینات این بنا به صورت آجری، در پیرامون درگاههای ورودی به شکل ستونه و سرستوهای چسبیده به بدنه و قوسهای بالای آن و نشیمنگاههای دوسوی ورودی و نیز کفسازی محوطه با آجر و فرمهای ساده زیگزاگی دیده میشود.
مصالح بنا:
عمده مصالح بکار رفته در این بنا چوب، آجر، گچ می باشد علاوه بر این مواد از گل، آهک، شیشه سفال و کاهگل استفاده شده است. در ساخت این بنا سعی شده است تا کاربرد مصالح با اقلیم و محیط همگون باشد.
یکی از خصوصیات ویژه این بنا می توان به کاربرد بسیاراصولی و خوب چوب و آجر در کنار هم اشاره کرد. استفاده از مصالح بومی و سنتی منطقه در آن زمان یعنی بکار گرفتن آجر و چوب در کنار هم به عنوان بهترین عنصر عمل کننده در برابر نیروهای فشاری و کششی را می توان علت ماندگاری و پایداری این بنا دانست.
بافت بنا از لحاظ مصالح:
مصالح متفاوتی در خانه شفیعی به کارگرفته شده که هر کدام نقش مهمی در کالبد خانه دارند از مهم ترین مصالح به کار رفته می توان به آهک، سنگ،آجر، خشت، خاک رس، خاکستر چوب، گچ، چوب، سفال و شیشه اشاره نمود. که بعضی از مصالح کاربرد بیشتری داشته و بعضی کاربرد آنها کمتر است.
به طورمثال سنگ و آهک و خاکستر چوب و خاک رس در ملات های فندانسیون ، دیوارها و پوشش کاربرد دارند.
در خانه شفیعی چوب در کلاف جرزها، خرپاها و تیرهای پوشش و ساخت درها و پنجره ها مورد استفاده قرار گرفته است . در ساخت این بنا سعی شده است تا کاربرد مصالح با اقلین و محیط همگون باشد. پوشش بنا تماما با سفال می باشد.
ملات کاهگل در مقابل سرما و گرما عایق خوبی است. و اگر اصولی ساخته شود مقاومت کرده و بنا را به شکل های مختلف نگهداری می کند.
ترکیبات ملات کاهگل:
این ملات از مخلوط کاه و خاک رس به دست آمده پس از اضافه کردن آب در آن به آخوره ها و رهاسازی مخلوط بین ۲ تا۳ روز طول می کشد در این زمان دانه های خاک کاملا از یکدیگر باز شده و کاه نیز اصطلاحا خیسیده شده است پس از ورز کامل مخلوط ملات به صورت خمیری چسبنده به دست آمده و در اندود کاری های داخلی و خارجی خانه شفیعی مصرف شده است. این ملات یکی از عناصر و مصالح بسیار موثر در ساختمان سازی بود. و کاربرد آن در اندودکاری بناهای روستایی و فضاهای داخلی بناهای امروزه نیز فراوان می باشد.
دانه های گیاهی در کاه گل احتمال رویش گیاه را در اندود را سبب شده که بر اثر استفاده از نمک طعام به اندازه ۱ کیلو گرم برای هر متر مربع از روییدن دانه های نباتی پیشگیری می کند . وجود نمک طعام در کاهگل یخ زدن پشت بام را از بین می برد. چنانچه از روغن چراغ جهت آغشته کردن بام ها استفاده می شود از خطر مکش آب در کاهگل پیشگیری می کند و آب باران و برف به سرعت از ناودانی سرازیر می گردد.
یکی دیگراز مصالح به کار رفته در خانه شفیعی سنگ می باشد. خواص سنگ را به شرح ذیل می توان دسته بندی کرد:
- مقاومت فشاری زیاد و نداشتن مقاومت کششی و برشی
- مقاومت در برابر عوامل جوی
- مقاومت در برابر اصطکاک با عوامل خارجی
- مقاومت در برابر رطوبت
- عایق نامنایب در برابر سرما و گرما
- شکل هندسی نامنظم
در بنای خانه شفیعی سفال دیده می شود. قدمت پوشش های سفالین کمتر از لت پوشش ولی بیشتر از شیروانی و ورق می باشد. در قدیم استفاده از پوشش سفال تکاملی بوده است در پوشش اسکلت های چوبی اما با پیدایش ورق در شیروانی و سایر مصالح دیگر از این پوشش بیشتر به عنوان تزیین استفاده شده.
پوشش سفال در شکل های مختلف اجرا می شود کهدر مجموع قطعات آن از سفال های (استوانه ای مخروطی) در نیم دایره سر گفتهمی شود تاجی موج دار شیب دار و تخت تشکیل می گردد. سفال های استوانه ای با دست ساخته می شود و از میان بریده و پس از خشک شدن به کوره برده می شود در مواردی بر سطح خارجی آن لعاب داده می شود. این عمل خطر یخ زدگی سفال و پوشش را از بین می برد پس از پختن و بکار گیری آن به صورت درگیر و کلاف در یکدیگر، که در سقف خانه شفیعی هم دیده می شود. پوشش ها و دوبندی های دوسطح همجوار یعنی در شیب ها ودر پوشش دو نیمه خط الراس استفاده می شود این سفال به نام سفال های رشتی و گیلانی نیز معروف می باشد.
ملات مواد، خمیری وچسبنده است که در جهت اتصال برج ها به یکدیگر و برای بوجود آوردن جسم واحدی از اسکلت، استخوان بندی ساختمان به کار می رود.در بنای خانه شفیعی همار ملات در جهت اتصالات استفاده شدن و ملات باعث می گردد که ساختمان به صورت یکپارچه در آید . ملات مرغوب اولا قامت بنا را استوار ساخته در ثانی یکپارچگی قطعات باعث انتقال نیروها به قسمت زیرین اسکلت ساختمان می کرده از ملات جهت کارهای گوناگون ساختمانی استفاده میشود.
ملاتها عموما به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- ملاتهایی که ترکیبات فعل و انفعالات آن درهوای خشک انجام شده و مقاوم میگردد این ملاتها به نام هوازی معروف میباشند.
۲- ملاتهایی که در مجاورت رطوبت و یا در زیر آب خودگیری خود را انجام میدهند و سخت میگردند این دسته از ملاتها به نام ملاتهای آبی معروف میباشند.
یکی از عمدهترین مصالح به کار رفته در خانه شفیعی آجر میباشد آجر نوعی مصالح مصنوعی است که از ترکیب خاک و آب به روش سنتی و تخت ضوابط زیر نیز بدست میآید:
الف-خاک رس مرغوب و عاری از هرگونه خاکهای سولفاته شوره آولد نباتی لجنی آب گرفته میشود در روش سنتی پس از بادکردن لانههای خاک و باز شدن مولکولهای آن به وسیله بیل زیر و رو شده و با لگدکوبی کاملا ورز داده میشود تا به صورت خمیر سفت در آمده و آماده قالبگیری میگردد.
ب- ابعاد آجر : قالبهای خشن مربع در ابعاد ۷×۴۴×۴۴ – ۷×۴۰×۴۰ سانتیمتر جهت آجرهای ختایی بزرگ و کوچک ابعاد۶×۳۵×۳۵-۶×۳۰×۳۰ سانتیمتر و برای آجرهای ختایی بزرگ وکوچک اندازههای ۵×۲۵×۲۵- ۵×۲۰×۲۰ سانتیمتر آجر یکی از مصالح بسیار مهم ساختمانی است و از دوران باستان تاکنون بیشترین کاربرد را در ساختمان داشته است به طوریکه آجر در کرسی چینی دیوارسازیها دیوارکشیها طاقنماسازیها کف پوشها، بسیاری از موارد دیگر نظیراسکلت سازی نماسازی استخوانبندی بناهای بزرگ استفاده میشود.
خواص آجر:
مقاومت فشار مناسب+ مقاومت در برابر عوامل جوی+ مقاومت در برابر اصطکاک با عوامل خارجی+ مقاومت در برابر رطوبت
ملات گچ به شکل مختلف و به نامهای گوناگون در بنای خانه شفیعی کاربرد داشته است در مواردی مانند گچسازی – گچ چسبنده- گچ آماده= گچ کشته. گچ در فضاهای خشک ملاتی است مقاوم اما در مجاورت رطوبت فاسد شده و طبله میکند از این رو از دسته ملاتهای هوا میباشد.
تحلیل بنا از لحاظ سازه:
مقاومت و استحکام بنای خانه شفیعی در مقابل عوامل طبیعی و انسانی بیانگر سازهای مقاوم میباشد جرزهای قطوری که حدودcm80 بر روی کف کرسیهایی احداث شده و یا کلافهای چوبی در کفکرسیها و جرزها در این بنا به دلیل جلوگیری از نیروهای رانشی وزلزله و یاایجاد طاق نماها در اتاقهای این بنا که علاوه بر جنبه تزئینی داخلی بنا از لحاظ سازه هم باعث تقسیم نیروهای فشاری در دیوارها میشوند و یا تیرهای قطور تخت شیروانی به صورت شیرسرهایی نمایان است علاوه بر جنبه تزئینی از لحاط سازهای درخشی نمودن بارهای سنگین پوشش نقش موثری دارند. حتی نوع قرارگیری اتاق در کنار هم در این بنا میتواند در خنثیکردن نیروهای رانشی دیوارها موثر باشند. ایجاد ستونهای زیرکنسول در تراسهای چوبی طبقات فوقانی در تحمل بارها و نیروهای وارده از شش نقش مهم دارد.
خانه:
خانه یکی از مباحث مهم در معماری ما می باشد که کمتر به آن پرداخته شده است. واژه خانه که امروزه مصطلح است در گذشته به اتاق اطلاق می شده است.اتاق خصوصی را (وستاخ) یا گستاخ یا وثاق می نامیده اند،از واژه سرا بجای کلمه خانه در اصطلاح امروز آن، استفاده می شده است. در جنوب ایران اصطلاح خانه سرا (به معنی سرایی با اتاق است) مرسوم بوده است. قبل از ورود به شناخت انواع خانه ها و عناصر آن به مسایلی که در رابطه با خانه بوده اند می پردازیم.
یکی از مسایل مربوط به شهرسازی بوده و آن جهت قرار گیری خانه یا رون است. این مربوط به آب و هوا، طرز تابش و جهت وزش (باد مطبوع، طوفان، گرد و غبار و….) و مکان قرارگیری و جنس زمین می شده است معماران ایرانی برای این کار از شکل شش ضلعی استفاده می کرده اند. همانطور که می دانیم شش ضلعی شکلی است که نمی توان اشتباه کشید. اگر شش عدد از این مثلثها را در کنار هم قرار دهیم شکل شش ضلعی بدست می آید.
خانه زنبور عسل نیز به این شکل است . در هنرهای دیگر مثل خاتم و همینطور فرش کف امامزاده ها و خانه ها و برای بدست آوردن تناسبات طلایی از این شکل استفاده می شده است.
اجزایی تشکیل دهنده خانه:
سردر،دالان(راهرو)، اتاق(سه دری،پنج دری،و…)، مطبخ(آشپزخانه)، حیاط(میانسرا)
سردر:
اغلب خانه ها بخصوص خانه های مجلل دارای سردر یا درگاه بوده اند. معمولا دیوارهای بیرونی کاه گلی بوده و فقط سردر مجلل ساخته می شده است. نسبت عرض به تورفتگی سردر، معمولا یک به دو بوده است . سکوهای کناری پاخور نام داشتند و برای کسانی که با صاحب خانه کار داشتند ولی لازم نبود وارد خانه شوند و همینطور برای صاحب خانه یا پسرخانه نیز بوده است.خانه شفیعی نیز دارای سردر ورودی با تزیینات آجر چینی خفته راسته است.
راهرو:
برای وارد شدن به فضا های مختلف از جمله فضای مهمانی و اندرونی می بایست از راهروهای پر پیچ و خم عبور کنند. راهروهای پیچ در پیچ خانه را دالان می گفتند . راهروی سرپوشیده بزرگ را نیز دالان می گویند. دو طرف سه دری ها نیز راهرو قرار میگرفته است. اگر در دو طرف تالار، راهروها کمی پهن تر باشند آنرا تخت گاه می گویند.در بنای شفیعی دو دالان وجود دارد، یکی دالان ورودی و دیگری دالانی که حیاط اول را به حیاط دوم مرتبط می کند.
حیاط یا میانسرا:
در خانه های شهرهای مختلف مثل یزد، شیراز، اصفهان، کرمان و غیره حیاط آنها بصورت باغی کوچک عمل می کرده است.
میانسرا با تناسب طلایی ایرانی و جهت گیری دستوری خود، در تمام سال محیط بهداشتی مطبوعی فراهم و از گردش آفتاب و نور خورشید بهترین استفاده را برای یورت های گرداگرد خود کسب و تامین می کند در صورتی که جهت گیری یادشده با مسیر باد غالب و سمت طوفانهای شن، یا محل استقرار کوه نسبت به آبادی سازگار نباشد میانسرا به جنوب غربی متمایل می گردد.
در قسمت شمال میانسرا، یورت های آفتاب روی قابل استفاده در تمام فصول (بویژه زمستان) مستقر است . در جنوب که پر سایه است بخش تابستانی قرار می گیرد. طرح باغچه ها و حوض ها نیز تنوع بسیار جالبی دارد.
این بنا دارای دو حیاط به صورت حیاط مرکزی و اندرونی می باشد که در حیاط دوم آن یک حوض در وسط قرار دارد.
اتاق:
در خانه های ایرانی اتاقها بصورت سه دری، پنج دری، تالار و … ساخته شده و هرکدام ویژگی خود را داشته اند. یکی از علایق ایرانیان در ساخت خانه ها ایجاد ارتباط بصری بین اتاق و فضای بیرون آن است.
گشادگی، فراخی، دید آزاد داشتن جزء طبیعت ایرانی است. حتی در حال حاضر نیز همینطور است . در بیشتر جاها از اتاقها سه دری استفاده می شده ولی در اصفهان به دلیل آب و هوا ی آن اتاق یک دری با دری بزرگ داشتند. در کنار در، با چنگ یا پنجره های مشبک می ساختند.
سه دری:
اتاق سه دری اتاق خواب خانه بوده است. برای طراحی آن از نصف تناسب طلایی (مستطیل داخل شش ضلعی) کمک می گرفته اند، (مثل ۴*۳.۴ متر یا ۲*۱.۷ متر) طبیعی است که با این عمل نور را خوب جذب می کرده است.
پنج دری:
به عنوان اتاق مهمانی بوده که در خانه های با نظام خرده پیمون عملکرد اتاق نشیمن را داشته است. در پنج دری هایی که از طرف طول نور می گرفته اند از تناسب کل طلایی بکار گرفته شده است. در دو طرف پنج دری دو راهرو قرار داشته اند. در داخل این اتاق تو رفتگی کمی بالاتر از سطح زمین بنام شاه نشین قرار داشته که در آن مهمانهای بزرگ یا بزرگ خانه می نشسته اند.
تهرانی: در شمال خانه، اتاق زمستان نشین یا تهرانی جای داشته است. این قسمت آفتاب گیر و بزرگترین اتاق زمستانی بوده است. تهرانی دو اتاق کوچک با ارسی داشته و کنار آن نیز آشپزخانه قرار می گرفته است .
این بنا نیز دارای اتاق های سه دری در طبقه سوم اتاق بنای ضلع شرقی حیاط اول است که بیشتر به عنوان خواب افراد خانواده از آن استفاده می کنند.
آشپزخانه:
این فضا در محلی قرار می گرفته که به اتاق مهمان نزدیک باشد و نقشه آن بنا بر نقشه کلی خانه قابل تغییر بوده است.
آشپزخانه در خانه شفیعی درضلع جنوبی حیاط دومواقع شده است که متشکل از یک تنور خانه، انباری و سردابه است .